چکه چکه تا دریا!
چند تا از شیرهای آب باز و بقیه نیمه باز یا در حال چکه بودند و هیچ کس به آنها توجه نداشت. آقای حمیدی معاون مدرسه که معمولاً در زنگ های تفریح در بین بچه ها می چرخید، با دیدن آن صحنه بسیار ناراحت شد و فوراً به دفتر مدرسه رفت. زنگ را زودتر از همیشه به صدا درآورد و از پشت بلندگو اعلام کرد تا همه ما به صف شویم، بعد خود به حیاط آمد و بالای سکو ایستاد و گفت: آیا تا به حال به این فکر کرده اید، اگر روزی آب نباشد، چه می شود؟ آیا تا به حال به این فکر کرده اید، اگر روزی آب نباشد، چه می شود؟
اگر ما هدر رفتن آب از شیرهای خراب خانه ها، تفریح گاه ها، اداره ها و یا هدر رفتن آب، در نتیجه مصرف نادرست آن در حمام ها، دستشویی ها، باغچه ها، و ... را به آن اضافه کنیم، خدا می داند چه دریایی از اسراف به وجود می آید.
آیا تاکنون شده تشنه شده باشید و آب در دسترستان نبوده باشد ؟ در آن لحظه چه حالی داشتید؟