بحران آب
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ
سالانه در کشور در حدود 130 میلیارد متر مکعب بارندگی رخ میدهد که متأسفانه در سالهای اخیر این میزان به 115 میلیارد مکعب کاهش یافته است. از این میزان تنها 90 میلیاردمتر مکعب آب تجدیدپذیر و قابل استحصال است. از همین میزان آب در حدود 92 درصد به مصرف بخش کشاورزی میرسد و سهم مصرف شهری فقط 6 درصد و سهم صنعت کمتر از 2 درصد است و بقیه صرف سایر مصارف میشود.
بزرگترین محل مصرف و اسراف آب، به تصدیق همه کارشناسان و مسئولان در بخش کشاورزی است. میزان بهرهوری آب در بخش کشاورزی، در حدود 20 درصد است. معنای این سخن آن است که از 92 درصد آبی که به کشاورزی اختصاص مییابد در حدود 80 درصد در بخش کشاورزی هدر میرود.
اکنون این پرسش اساسی فرا روی دولت است: ما چگونه میتوانیم هم تولیدات کشاورزی را به خاطر نیازهای روزافزون علیالدوام افزایش دهیم و هم نیازهای مصارف صنعتی و شهری جمعیت رو به تزاید را برطرف کنیم. آن هم در شرایطی که دوره خشکسالی ادامه دارد و ممکن است کماکان میزان بارشها روند کاهشی داشته باشد و نیز در شرایطی که تعداد سدها به حد اشباع رسیده و تقریباً دیگر نقطه مساعدی برای احداث سد جدید باقی نمانده است.
پاسخ پرسش آن است که به جای تمرکز بر صرفهجویی شهروندان که حداکثر از 6 درصد مصرف آب را دارند، باید بخش کشاورزی را اصلاح کنیم. اصلاح بخش کشاورزی، درست بر خلاف مصارف شهری، با شعار و خواهش و تبلیغات صرفه جویی ممکن نیست. کشاورز اگر به محصولش آب ندهد، خشک میشود.
«نظام بهرهبرداری کشاورزی» ایران باید اصلاح شود. سالها پیش طرح پژوهشی برای اصلاح نظام بهرهبرداری کشاورزی انجام شد اما گمان میرود که این طرح رها شده باشد.
به طور کاملاً مختصر، در جامعه کشاورزی ایران به خاطر قاعده توارث،وقتی کشاورزی میمیرد زمینهای کشاورزی میان فرزندانش تقسیم میشود و همین امر موجب کوچک و کوچکتر شدن زمینهای کشاورزی میشود. کوچک شدن زمینها، بهرهوری را پایین میآورد و مصرف همه نهادههای کشاورزی و همچنین انرژی و آب را بالا میبرد. تغییر الگوی مصرف نهادههای کشاورزی و افزایش بهرهوری، به چنین تغییر بنیادینی در الگوهای مالکیتی و مشارکتی نیازمند است که کاری پیچیده و نیازمند برنامهریزی است.
سوی دیگر داستان، روشهای سنتی آبیاری است که کارشناسان امر نیک میدانند بدترین روش آبیاری، روش غرقابی است که بخش عمده آب را هدر میدهد و بیشترین کشاورزی ما اینک با بدترین روش آبیاری انجام میشود. برای تغییر عمده مصرف آب در پرمصرفترین بخش کشور، باید شیوههای نو و مدرن آبیاری از جمله انواع روشهای آبیاری تحت فشار و قطرهای جایگزین روشهای سنتی شود که البته این امر به تکنولوژی و سرمایهگذاری و مهمتر از آن به برنامه و عزم نیازمند است.
در یک کلام، قرن حاضر قرن کمبود آب است و بسیاری از اقتصادانان و سیاستمداران پیشبینی کردند جنگهای آینده، جنگ بر سر آب خواهد بود.
در این شرایط، دولتها باید برای فائق آمدن برمعضل آب که به طور دقیق میتوان نام «بحران آب» را برآن گذارد، در سطوح بسیار بالاتر از «توصیه به صرفهجویی» عمل کنند.
بزرگترین محل مصرف و اسراف آب، به تصدیق همه کارشناسان و مسئولان در بخش کشاورزی است. میزان بهرهوری آب در بخش کشاورزی، در حدود 20 درصد است. معنای این سخن آن است که از 92 درصد آبی که به کشاورزی اختصاص مییابد در حدود 80 درصد در بخش کشاورزی هدر میرود.
اکنون این پرسش اساسی فرا روی دولت است: ما چگونه میتوانیم هم تولیدات کشاورزی را به خاطر نیازهای روزافزون علیالدوام افزایش دهیم و هم نیازهای مصارف صنعتی و شهری جمعیت رو به تزاید را برطرف کنیم. آن هم در شرایطی که دوره خشکسالی ادامه دارد و ممکن است کماکان میزان بارشها روند کاهشی داشته باشد و نیز در شرایطی که تعداد سدها به حد اشباع رسیده و تقریباً دیگر نقطه مساعدی برای احداث سد جدید باقی نمانده است.
پاسخ پرسش آن است که به جای تمرکز بر صرفهجویی شهروندان که حداکثر از 6 درصد مصرف آب را دارند، باید بخش کشاورزی را اصلاح کنیم. اصلاح بخش کشاورزی، درست بر خلاف مصارف شهری، با شعار و خواهش و تبلیغات صرفه جویی ممکن نیست. کشاورز اگر به محصولش آب ندهد، خشک میشود.
«نظام بهرهبرداری کشاورزی» ایران باید اصلاح شود. سالها پیش طرح پژوهشی برای اصلاح نظام بهرهبرداری کشاورزی انجام شد اما گمان میرود که این طرح رها شده باشد.
به طور کاملاً مختصر، در جامعه کشاورزی ایران به خاطر قاعده توارث،وقتی کشاورزی میمیرد زمینهای کشاورزی میان فرزندانش تقسیم میشود و همین امر موجب کوچک و کوچکتر شدن زمینهای کشاورزی میشود. کوچک شدن زمینها، بهرهوری را پایین میآورد و مصرف همه نهادههای کشاورزی و همچنین انرژی و آب را بالا میبرد. تغییر الگوی مصرف نهادههای کشاورزی و افزایش بهرهوری، به چنین تغییر بنیادینی در الگوهای مالکیتی و مشارکتی نیازمند است که کاری پیچیده و نیازمند برنامهریزی است.
سوی دیگر داستان، روشهای سنتی آبیاری است که کارشناسان امر نیک میدانند بدترین روش آبیاری، روش غرقابی است که بخش عمده آب را هدر میدهد و بیشترین کشاورزی ما اینک با بدترین روش آبیاری انجام میشود. برای تغییر عمده مصرف آب در پرمصرفترین بخش کشور، باید شیوههای نو و مدرن آبیاری از جمله انواع روشهای آبیاری تحت فشار و قطرهای جایگزین روشهای سنتی شود که البته این امر به تکنولوژی و سرمایهگذاری و مهمتر از آن به برنامه و عزم نیازمند است.
در یک کلام، قرن حاضر قرن کمبود آب است و بسیاری از اقتصادانان و سیاستمداران پیشبینی کردند جنگهای آینده، جنگ بر سر آب خواهد بود.
در این شرایط، دولتها باید برای فائق آمدن برمعضل آب که به طور دقیق میتوان نام «بحران آب» را برآن گذارد، در سطوح بسیار بالاتر از «توصیه به صرفهجویی» عمل کنند.
۹۴/۰۳/۰۶
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.